سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با سر مطهر برادر

شاعر : رضا دین پرور
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : غزل

زینبت در کوفه دارد ماجرای دیگری            آمـدم از کـربـلا به کـربـلای دیـگـری

داغ دل هامان مضاعف گشت در شهر علی            کاش می‌رفتیم جز کوفه به جای دیگری


تا رقیه گـفـت بـابـا داد مـردم شد بلـند            با خودم آورده‌ام نـوحه سـرای دیگری

با علی و یاعلی من کوفه را برهم‌ زدم            ساختم از حالشان حال و هوای دیگری

زادۀ مرجانه را با خـطبه‌ام گردن زدم            پس بخـوان ‌حالا برایم لافـتای دیگری

دست‌بسته دستگیری کرده‌ام از کوفیان            آمـده در کـوفه گـویا مجـتـبای دیگری

نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل تحریفی بودن مطالب، وهن اهل بیت در غالب روضه و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد؛ موضوع جشن، شادی، رقصیدن و ... در شام بوده نه در کوفه و براساس کتب معتبر تاریخی همچون: الفتوح ج ۵ ص ۱۲۱؛ أمالی مفید ج ۳۸ ص ۳۶۷؛ اللهوف ص ۱۳۰؛ مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۱۱۶؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۴۶؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۰۹؛ جلاءالعیون ص ۵۹۳؛ بحارالأنوار ج۴۵ صص ۱۰۹و ۱۶۴؛ منتهی‌الآمال ص ۴۸۵؛ قمقام ص ۵۱۶؛ نفس‌المهموم ص ۳۵۳؛ مقتل امام حسین ص ۲۲۳؛ مقتل مقرّم ص ۲۹۹؛ مقتل جامع ج ۲ ص ۴۳  و.... در شهر کوفه مردم پشیمان شده و گریه زاری می‌کردند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین‌جا کلیک کنید. متأسفانه بعضی از سروده های شعرای گرانقدر علاوه بر اینکه مستند نبوده و کاملاً تحریفی و نشانگر عدم آشنایی آنان با مقاتل معتبر است مغایر با شأن و جایگاه اهل بیت است و گاهاً متاسفانه وهن ائمه محسوب می شود؛ فراموش نکنیم که ما اجازه نداریم به بهانه روضه به اهل بیت توهین کرده و آنان را تحقیر کنیم، این شعر را نیز ما بدین جهت ذکر کرده ایم که شما مراجعین محترم با اینگونه اشعار بسیار ضعیف و تحریفات آن بیشتر آشنا شده و دقت بیشتری مبذول فرمائید، متأسفانه اینگونه اشعار در سایت ها بدون نقد ضعف ها و تحریفات آن درج شده و بعضاً هم مورد استفاده مداحان اهل بیت قرار می گیرد که به نظر ما ظلم به اهل بیت است



عزت پنجاه سالم‌ را نگـاهی خرد کرد            کاش می‌رفتیم جز کوفه به جای دیگری



جان زینب! تو که می‌افتی به من برمی‌خورد            روی چشم من بیا نه زیر پای دیگری!



به لبـاس پـاره‌ام دارند طـعـنه می‌زنند            آشـنــای دیـگـری بـا آشـنـای دیـگـری



آی عــبـاسم بیا این مرد را سیلی بزن            می‌بـرد چـادر نـمازم را برای دیگری



کاش می‌شد نشنوی این جمله من را حسین            خلق می‌خـنـدند بر من با ادای دیگری



بی‌حیای اولی را تا که دورش می‌کـنم            زود می‌آید سـراغـم بی‌حـیای دیگـری